فاصله ی زیادی میان ماست. باور کن خیلی سخت است که نمی دانی کسی را که دوست داری دوستت دارد یا نه! راه می روی، غذا می خوری و سپس می خوابی. حتی در خواب هم نمی توانی از فکر او رها شوی.
این طور دوست داشتنها خیلی سخت است. فرسنگها فاصله داری از چیزی تمام وجودت را احاطه کرده است و مثل موریانه دارد آرام، آرام تمامت می کند. گاهی اوقات هم هست که احساس می کنی فراموشش کردی. ولی همینطور که به آرامش می رسی ناگهان فکر معشوقه ات به تمام جانت نفوذ می کند و خیلی سخت است که نمی توانی کاری کنی جز اینکه گوشه ای خلوت را انتخاب کنی و به او فکر کنی، نمی گویم چیز سختی است ولی این را می دانم که آسان هم نیست.